خط سوم
" دنيايی همه ديوارو سقف و نظم و حساب و کسب و کينه و حرص و حسد و همه تنگ و همه تاريک , همه نسبی , مصلحتی , موقتی با هواهای عفن , و گندازآبهای ناگوارش و آن خر مقدسهای احمقش و آ ن روشنفکران خنگش و نصيحتگران بيمزه و دانشمندان اطواريش و اين ها و هنرها و احساس ها و ارزشها و خوی ها و رنگ ها و زيبا ييها و انسانيت های بازاريش و همه آن زمين و آسمان کوچک پوک بيهوده و خفقان آميزش , ... آه ! "

ميشه يه ليست تهيه کرد از اسم کسانی که تو زندگی آدم مسير فکريشو عوض کردن و تاثير خيلی زياد گذاشتن رو آدم . در مورد خودم مطمئنن دکتر شريعتی اول اون ليست قرار ميگيره مردی که دانشش و رو ح نا آرامش رو برای اثبات اون اصولی که بهش معتقد بوده و نقد او ن چيزايی که باطل و خرافات ميدونسته به کار برده , وچه خوب اين کارو انجام داده . فکر ميکنم همه او ن نسل دومی ها يا نسل سومی هايی که جز شکم و زير شکم فکرهای ديگه ای هم تو کلشونه , يه جورايی مديون دکتر هستند . به نام های ديگه که فکر ميکنم , اينا ميان تو ذهنم : سهراب سپهری ,علی (ع) , نيچه , تارکوفسکی , شمس , پرويز دروگری , ... درسته شايد اينا جمع اضداد باشن ولی اين عين زندگيه , ما تو دنيايی زندگی می کنيم که پر از تناقضه , دوست دارم بيشتر در مورد اين تناقضات فکر کنم و اينکه چه جوری باهاشون کنار می آييم و يا بينشون له می شيم...