خط سوم
نبوغ , امکانات , فلاکت !
اين بابک از اون خوره های فيلمه , از اونا که کلا دنيا رو پلان - سکانس ميبينه ,درسته سليقه پر تحرک و ديناميکش با سليقه تارکوفسکی وار من نمی خونه ولی مخش پره از ايده های خوب و يه عالمه انرژی . 7-8 ماهی ميشه اينجا کله رئيس انجمنو برده که اجازه شو بگيره يکی از فيلم نامه هاشو ببره جلوی دوربين , با هزار بدبختی اجازه صادر شده ...با عوامل نيمه حرفه ای اجباری با لوکيشنی که فقط بر اساس روابط دوستانه جور شده و چند روزی که از کله سحر تا آخرای شب خودشو کشته و پول خرج کرده ,دکور زده, بازيگراشو شل و پل کرده و...
الان به لطف بهترين فيلم بردار پر ادعای انجمن که اگه باهاش حرف بزنی خودشو استاد محمود کلاری می دونه حدود صد دقيقه راش رو دست بابک مونده که اگه خيلی هنر کنه يه فيلم سه دقيقه ای از توش در می آد با فيلم هايی که 50 درصد ريختگی دارن , سايه هايی که داخل کادرن و لرزش دوربينی که بهتر اسمشو بذاره فيلم مستند ... حالا همه اينا به کناريک هفته است خودشو تو خونه حبس کرده با يه کامپيوتر پنتيوم 700 ويه کارت گرافيکی اشغال و رمی که ويندوزو به زور مياره بالا داره فيلمو تدوين ميکنه ,فريم به فريم , که تا ده روز ديگه برسونه به جشنواره فيلمهای کوتاه ...
ميگم بابک جون همون بهتر که بشينيم ايده هامونو به همديگه تعرِيف کنيم يه کم لذت ببريم آدم هر چه به فلاکتش کمتر پی ببره بهتره ...