خط سوم


ترجيح می دهم يا الان چيزی را داشته باشم يا اينکه بدانم هرگز آن را نخوام داشت، تا ديگر مجبور نباشم به آن فکر کنم. به همين دليل است که بعضی روزها آرزو می کنم خيلی خيلی پير به نظر بيايم تا مجبور نباشم به زمانی که پير شدم فکر کنم.
من واقعا قيافه ی افتضاحی دارم و هرگز سعی نکردم که جذاب به نظر برسم، چون اصلا دلم نمی خواهد هيچ زنی با من درگير شود و اين عين حقيقت است. من محسناتم را پنهان و معايبم را آشکار می کنم. بنابر اين افتضاح به نظر می رسم و شلواری که می پوشم نابجاست، کفش هايم نا بجا هستند و من در زمان نادرستی با دوستان نادرستی وارد می شوم و حرفهای عوضی می زنم و با افراد عوضی صحبت می کنم و با اين وجود هنوز بعضی اوقات کسی پيدا می شود که به من علاقه مند می شود. آن وقت من واقعا جوش می زنم و با تعجب از خودم می پرسم: کجا اشتباه کردم؟ در چنين لحظاتی به خانه می روم و سعی می کنم که جواب اين مسئله را پيدا کنم.

از : زندگی نامه ی اندی وارهل